به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کهنترین اسناد و مدارک در حوزه سفرنامهنویسی در جهان، ایران را مبدأ این رشته میدانند، چرا که نخستین سفرنامه به استناد تاریخ به دستور داریوش اول هخامنشی درباره رودخانه سند، خلیج فارس و دریای سرخ نگاشته شده است. سفرنامهها از جمله منابع مهم اطلاعاتی درباره تمام جنبههای ایران است که در کتابخانهها یافت میشوند و امروزه با افزایش تحقیقات تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و...، نقش پررنگتری را ایفا میکنند.
این منابع نه فقط درباره تاریخ ایران، بلکه درباره همه مسائل مربوط به ایران و ایرانیان، به صورت خاص و جزیی سخن به میان آوردهاند. عدم شناسایی این منابع در کتابخانهها و ناشناخته ماندن اطلاعات موجود در آنها، ما را از شناختن هر چه بیشتر و بهتر این مرز و بوم و مردم آن از نظر بیگانگان محروم کرده است.
«گردشگری برای همه ـ ترویج دسترسی جهانی» شعار سازمان جهانی جهانگردی برای این روز در سال ۲۰۱۶ است اما سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با بومیسازی به شعار سازمان جهانی جهانگردی، این پیوست «گردشگری برای همه ـ همه برای گردشگری» را اضافه کرد. در این گزارش که به مناسبت هفته گردشگری گردآوری شده به رونق جهانگردی در اسلام، روزگار قاجار و دوره صفویه با نگاهی به برخی از سفرنامهها پرداخته شده است.
ایران میزبان جهانگردان و دانشمندان مسلمان
پس از انقراض سلسله ساسانیان، شاید سیاحان عرب نخستین دسته از جهانگردانی باشند که نظرشان به ایرانگردی معطوف شد. ایران همواره بهعنوان یکی از مقاصد مهم جهانگردان غیرایرانی در این دوره مطرح بوده و با برخورداری از آثار تمدنهای کهن، امکانات درخور توجه، آب و هوای دلانگیز و مردمی میهماننواز سبب برانگیختن حس کنجکاوی جهانگردان مسلمان برای دیدار از این سرزمین شده است. ابودلف از جهانگردان اوایل قرن چهارم هجری است که به روزگار فرمانروایی سامانیان به ایران آمده و مشاهدات خود را در سفرنامهای به رشته تحریر درآورده است.
مشهورترین این جهانگردان عرب، ابن بطوطه است. دستاورد چهار بار سفر او به گوشه و کنار دنیا، کتابی به نام «تحف الانظار و غرائب الامصار و عجایب الاسفار» است. او در ایران با جاذبههای بسیاری روبهرو میشود که در سفرنامه خود به آن اشاره میکند. و درباره روحیات مردم اصفهان مینویسد: «اهالی اصفهان مردمی
زیبارویاند. رنگ آنها سفید و روشن و متمایل به سرخی است. شجاعت و نترسی از صفات بارز ایشان میباشد. اصفهانیها مردمی گشاده دستاند، همچشمی و تفاخری که در میان آنان در مورد اطعام و مهماننوازی وجود دارد منشا حکایات غریبی شده است. مثلا اتفاق میافتد که یک اصفهانی رفیق خود را دعوت میکند و میگوید: بیا برویم نان و ماست با هم بخوریم، ولی وقتی او را به خانه میبرد انواع غذاهای گوناگون پیش او میآورد.»
رونق جهانگردی در ایران اسلامی
در دوران شکوفایی تمدن بزرگ اسلامی جهانگردی از اهمیت و رونق بسیاری نزد مسلمانان برخوردار شد. در میان جهانگردان آن دوره، سیاحان و محققان ایرانی از مقام و اعتبار والایی برخوردار بودند. ابن خردادبه نخستین پژوهشگری است که در قرن سوم هجری اطلاعاتی درباره صحرای بم و نصرت آباد در دسترس قرار داده است.
ابن رسته در سال ۳۱۰ هجری نگارش کتابی به نام «الاعلاق النفسیه» را که در نوع خود دائرةالمعارفی بزرگ بهشمار میرفت، آغاز کرد. این کتاب مشتمل بر هفت مجلد بوده است که اینک مجلد هفتم آن برجای مانده است. این مجلد درباره جغرافیای ایران، عربستان، یمن، آفریقای شمالی، اسپانیا، آسیای صغیر، روسیه، ترکستان و هند است و غالبا اطلاعاتی را درباره حدود شهرها و خصوصیات مردم هر ناحیه و احیانا سابقه تاریخی آن به دست میدهد. استخری در سال ۳۰۳ هجری روی به سیاحت نهاد و نخستین جغرافیدان ایرانی است که کتاب خود را بر اساس مشاهدات شخصی نگاشت. وی ممالک اسلامی را به ۱۹ منطقه تقسیم کرده و ویژگیهای جغرافیایی، سوابق تاریخی و مسافتهای بلاد هر منطقه را شرح داده است. او ایران را از جنوب به شمال و از مشرق به مغرب سیاحت کرده و بهویژه موطن خود، ایالت فارس را جز به جز شرح داده است.
ناصرخسرو قبادیانی شاعر بلندپایه ایران نیز در شمار جهانگردان صاحبنام دوران پس از اسلام است که جهانگردی طولانی خود را در روز پنجشنبه ششم جمادیالآخر سال ۴۳۷ هجری به نیت سفر مکه، از مرو آغاز کرد.
ورود نخستین جهانگردان اروپایی به ایران اسلامی
نخستین جهانگرد غربی که در دوران اسلامی به ایران سفر کرد، «خاخام بنیامین بن جناح» یا بنیامین تودلای از اهالی تودلای اسپانیا بود. در فاصله سالهای ۵۸۲- ۵۷۶ هجری جهانگرد دیگری به نام «خاخام موسی پتاچیا» از شهر پراگ، از راه لهستان و روسیه به ایران سفر کرد و درباره آرامگاه دانیال نبی در شوش گزارشی تهیه کرده است.
با شروع حکومت ایلخانان در ایران جهانگردان بسیاری بهویژه از ایتالیا به ایران سرازیر شدند. در همین ایام بود که معروفترین سیاح قرن هفتم هجری یعنی مارکوپولو با پدر و عموی خود در سال ۶۹۹ ه در راه سفر به چین از ایران نیز بازدید کرد. او از شهرهای ایران مانند تبریز، سلطانیه، ساوه، کاشان، یزد و کرمان گذشت و از راه خلیج فارس رهسپار چین شد. مارکو ۲۰ سال بعد و هنگام بازگشت به اروپا دوباره از کشور ما دیدن کرد.
همزمان با مهاجرت مارکو به اروپا و کمی پس از آن جهانگردان دیگری نیز به ایران آمدند که از آن میان، جهانگردانی چون جیووانی دمونته کورینو، ریکولده دامونته کروچه، اودریکو داپوردنون، فریر جوردانوس و جیووانی داماریونولی از شهرت بیشتری برخوردارند. از آنجا که این جهانگردان بیشتر تاجرپیشه بودند، در سفرنامههایشان اطلاعات زیادی نسبت به راهها، آثار عظیم معماری، مدرسهها، کاروانسراها، مساجد و حمامها وجود ندارد و در عوض بیشتر به ذکر اوضاع تجاری و اقتصادی پرداخته شده است. برخلاف این گروه از جهانگردان، مورخان ایرانی گزارشهای دقیقتری از اقدامات ایلخانان مغول در جهت تسهیل امر مسافرت به دست دادهاند.
در دوره تیموریان و نزاع بین فرزندان تیمور و تقسیم وحدت حکومت دوره طولانی جهانگردان اروپایی در ایران سپری شد و تا رونق مجدد آندر دوران شاه عباس صفوی به تاخیر افتاد. البته در این دوره نیز جهانگردانی همچون کاترینو زنو، جوزافا باربارو و آمبروزیو کنتارینی به ایران آمدند.
سرازیر شدن جهانگردان اروپایی در ایران عصر صفوی
با وجود آشفتگیهای اوایل دوران صفوی گهگاه مسافرانی چون لویجی رانچینوتو و کنستانتین لاسکاری ونیزی و لودویکو دی وارنما از ایتالیا با مقاصد تجاری و سیاسی به ایران مسافرت کردند.
در دوره شاه طهماسب اول رفت و آمد جهانگردان به ایران کم و بیش ادامه داشت. در این دوره برای نخستین بار انگلیسیها در صدد برآمدند تا با ایران روابط تجاری برقرار کنند. از این رو آنتونی جنکینسون روانه ایران شد.
دوره سلطنت شاه عباس اول تا انقراض صفویه را میتوان یکی از مهمترین ادوار توسعه جهانگردی ایران به حساب آورد. این توسعه به چندین عامل بستگی داشت که مهمترین آنها عبارت بود از امنیت، توسعه راههای ارتباطی و تاسیسات اقامتی. از سوی دیگر در قرن هفدهم میلادی مسافرت به شکل یک پدیده مهم اجتماعی درآمد و انگیزههای گوناگونی چون تجارت، علم و هنر، سیاست و مذهب دسته دسته جهانگردان را به مشرق زمین و بهویژه ایران روان کرد. در همین زمان آنتونی و روبرت شرلی به ایران آمدند. این دو برادر از مشهورترین سیاحانی هستند که با اغراض سیاسی وارد ایران شدند.
بهطور کلی شاه عباس اول در مدت ۴۲ سال سلطنت خود، فرستادگان و مسافران بسیاری را از کشورهای اروپایی به حضور پذیرفت و برای افزایش درآمد کشور امر سیاحت را تسهیل کرد.
سفرنامه تاوردنیه از ایران صفوی میگوید
در دوره شاه صفی، جانشین شاه عباس اول جهانگردان بسیاری به ایران آمدند که از آن میان ژان باپتیست تاورنیه از شهرت بیشتری برخوردار است این جهانگرد در فاصله سالهای ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۷ هجری ۶ بار به ایران مسافرت کرد. او با دقت نظر، صراحت و صداقتی که داشت مطالب ارزندهای درباره ایران آن روزگار از خود باقی گذاشته که سفرنامه او را از حد سفرنامههای معمولی فراتر برده است.
نظر شما